راوی این داستان یک نویسنده معروف است که شاید اسم او را بارها شنیده باشید. جاشوا بکر نویسنده کتاب «the more of less» است. او چند توصیه اقتصادی مهم را برای شما دارد که ممکن است زندگی شما را برای همیشه تحت تاثیر قرار دهد.
1. «بیشتر افرادی که در خرج کردن زیادهروی میکنند، آن را در سه راه خرج میکنند: 1) خیلی خانه عوض میکنند. 2) زیاد ماشین عوض میکنند. 3) زیادی به سرگرمیهای زندگی میرسند.» کارشناس مسائل مالی، 2008
اگر دقت کنید بیشتر کسانی که زیر قرض هستند، معمولا یک قسط خانه یا ماشین را ماهانه پرداخت میکنند. من جمله بالا را زمانی شنیدم که در حال صحبت کردن با یک دوست قدیمی بودم و او با شنیدن صحبت من در مورد افرادی که همیشه مقروض هستند، این جمله را به من گفت.
مسلما به جز اینها شرایط استثنایی هم وجود دارد.؛ مثلا اگر خدای نکرده در کارتان ورشکسته شوید یا مجبور شوید در یک دوره هزینه زیادی برای درمان بپردازید. به هر حال به شما توصیه میکنم اگر زمانی در شرایط سختی قرار داشتید، دخل و خرجتان پیرامون این سه موضوع را با دقت بیشتری بررسی کنید.
2. «زندگی مشترکتان را بر پایه فقط یک حقوق بسازید.» رئیسم، 2000
من و همسرم در سال 1999 با هم ازدواج کردیم. در سالهای اول ازدواجمان هر دو، به صورت تمام وقت کار میکردیم. در یک روز کاری رئیسم، که راستش خیلی از او حساب نمیبردم، در یک صحبت کوتاه هنگام وقت استراحت به من نصیحتی کرد که هنوز که هنوز است به آن عمل میکنم. او به من گفت اگر چه ممکن است سخت به نظر برسد، ولی در اول زندگی بهتر است تمام تلاشتان را بکنید که مخارج زندگی را از طریق فقط یک حقوق بگردانید و مابقی را ذخیره کنید.
خب ما هم دقیقا همین کار را کردیم. هر ماه حقوق همسرم به حساب بانکی منتقل میشد و حقوق من صرف خرج عادی خانه.
فقط یک سال بعد، آن حساب پیانداز توانست ما را صاحب خانه کند. چهار سال بعد هم بچه اولمان را داشتیم. همین را روال را همیشه ادامه دادیم تا زمانی که همسرم میتوانست اگر میخواست در خانه بماند و دیگر سرکار نرود.
مطلب پیشنهادی:
راههای کسب درآمد دلاری در ایران در سال 97
3. «ماشینت را با پول نقد بخر» دوستم، 2004
من ماشین اولم را از پدر و مادرم خریدم به این صورت که تا یک سال هر ماه مقداری از پول آن را پرداخت میکردم. هشت سال بعد که دیگر ماشین قابل استفاده نبود، آن را به بازار بردم تا بفروشم. در این روند دوستم نیز با من همراه بود تا کمی کمکم کند. او جمله جالبی به من گفت:
«هر چقدر که پسانداز داری، هر چند کم، با همان یک ماشین دیگر بخر. به جای این که الان وامی از بانک بگیری که مجبور باشی هر ماه مقداری از آن را به بانک بدهی، همان مقدار قسط را در جایی پسانداز کن. در نهایت هر وقت ماشینت قابل استفاده نبود، از همان حساب پسانداز یک ماشین جدید بخر و بعد از آن دوباره فکر کن باید به بانک قسط بدهی و آن مبلغ را در حسابی دیگر پسانداز کن. همین کار را همیشه تکرار کن؛ آنگاه تاثیر فوقالعاده این کار را ببین.»
من هم همین توصیه را دنبال کردم و واقعا دوستم حق داشت.
4. «به جای کنترل کردن هزینههای ماهانه، خرج کردن در لحظه را کنترل کنید.» یک نویسنده، 2009
در سال 2009 ما به یک سفر رفتیم. در آنجا تصمیم گرفتیم یک برنامه درست برای خرج کردن بریزیم. همه میدانیم که کنترل کردن خرج ماهانه چقدر سخت و اذیتکننده است و شاید شما را خسته کند ولی راحتتر میتوانید تصمیم بگیرید هر لحظه چه چیزی بخرید. اگر یک برنامه مدون و درست برای خرج کردن داشته باشید و بدانید چه چیزی میخواهید بخرید، آسانتر میتوانید خرج کردن را کنترل کنید.
به امتحان کردنش میارزد. اول از همه درآمد ماهانهتان را در نظر بگیرید. بعد هزینههای ثابت را از آن را کم کنید. با باقی ماندن آن درآمد میتوانید برنامهریزی کنید که کجا بروید یا چه بخرید و… .
5. «شما هیچوقت آنقدر فقیر نیستید که نتوانید به کسی ببخشید.» پدر و مادر، 1979
از درآمد ماهانه پدرم معمولا چیزی اضافه نمیآمد. با این حال همه ما میدانستیم که پدر و مادرم همیشه از همین پول به بقیه کمک میکنند. البته سالها طول کشید تا ما فهمیدیم واقعا این کار چقدر برایشان سخت بوده و مدیریت هزینههای آن زمان کار آسانی نبوده است. ولی ما در زندگی قانون مشخصی داشتیم. از آنچه که داشتیم همیشه کمک میکردیم. جمله معروفشان این بود که «ما کارهای خیر میکنیم که حداقل فرزندانمان این کار را یاد بگیرند.»
این جملهشان برای همیشه مسیر زندگی من را تغییر داد. اصلا برایم مهم نیست که چقدر پول دارم؛ همیشه سعی میکنم از فرصت کمک کردن به همنوعانم جا نمانم و قسمتی از درآمدم را به بقیه کمک میکنم. نه این که فکر کنید من درآمد بالایی دارم، به هیچ وجه! من فقط تلاش کردهام این درس را از پدر و مادرم یاد بگیرم و به فرزندانم نیز این کار را یاد بدهم.
مطلب پیشنهادی:
کمتر کار کنید، بیشتر نتیجه بگیرید.
کسی که این داستان را نقل میکرد مسلمان نبود ولی در کلامش معلوم بود که هیچوقت به خاطر بخشیدن، فقیر نشده است. در دین مبین اسلام نیز صدقه دادن توصیه شده است و حتی در بعضی احادیث آمده که وقتی افرادی به امامان ما رجوع میکردهاند و از تنگی دوران گلایه داشتهاند، امامان ما ایشان را به صدقه دادن تشویق میکنند.
صدقه دادن به هیچوجه از دست دادن مال نیست؛ چه بسا که دوباره همان مال را به شما بازمیگرداند. این نقل زیبا از راوی داستان گواه همین قانون زیبای پروردگار است. امام علی(ع) نیز میفرمایند: «هرگاه تهیدست شدید، با صدقه دادن با خدا تجارت کنید.» و چه نیکویی تجارتی باشد تجارت با پرودگاری بخشنده!
6. «هیچوقت کاری را به خاطر پول انجام ندهید، پول را در نظر بگیرید ولی اجازه ندهید عامل تعیینکننده در تصمیمتان باشد.» مربی، 1998
در سال 1998 بود که از دانشگاه فارغالتحصیل شدم. یک دوره دو ساله را گذراندم و به دنبال کار تمام وقت میگشتم. یک روز درباره همین موضوع با مربیم صحبت میکردم و از او پرسیدم که چقدر پول باید باعث شود که یک انسان تمام وقتش را یک جا بگذراند.
او جواب جالبی به من داد. او گفت: «تو در هر حال مجبور هستی که پول را هم در نظر بگیری. اگر کاری به اندازه ارزشت به تو حقوق نمیدهد، ماندن در آنجا به تو احساس بیهودگی، ترس و اضطراب منتقل خواهد کرد. ولی نکته مهم اینجاست که نباید مهمترین عامل برای تصمیم تو باشد. همیشه تواناییها، استعداد و قدرت خودت را در نظر بگیر و در هر لحظه بدان که مشغول به تولید چه ارزشی در این جهان هستی.»
من هم این توصیه را گوش دادم و تا به الان از کارهایی که کردهام احساس حسرت و پشیمانی ندارم.
برای ما جالب است که تجربههای شما را بدانیم. در رازینه با نظر گذاشتن بنویسید که شما چطور؟ بهترین جمله اقتصادی که شنیدید، چه بوده است؟ اگر تجربهای دارید، آن را با ما و دوستانتان به اشتراک بگذارید تا بقیه هم راز شما را بدانند.
منبع: becomingminimalist
سلام، من نرگس سلطان زاده هستم؛ کارشناسی ارشد مهندسی عمران از دانشگاه تهران. از قدیم به نوشتن علاقه داشتم و همین باعث شد وبلاگنویسی و فعالیت در شبکههای اجتماعی مختلف رو تجربه کنم. از اردیبهشت 97 در مجله رازینه فعالیت دارم و امیدوارم مطالب مفیدی برای شما داشته باشم.
ممنون از مطلب خوبتون
یک نکته مهم در مدیریت مخارچ اقتصادی این است که هر چیزی که می خواهی بخری، خودت را به جای فروشنده فرض کن: اول از خودت بپرس که اگر آن چیز را داشتی و از تو میپرسیدند قیمت آن را بگیر و آن را بفروش، میفروختی یا نه؟ اگر جواب مثبت است پس بهتر است که از خرید صرف نظر کنی.