درباره‌ی کتاب «داستایفسکی: جدال شک و ایمان» نوشته‌ی ادوارد هَلِت‌ کار

جدال شک و ایمان در چهار کتاب (فصل) گردآوری شده است: کتاب اول/ سال‌های رشد، کتاب دوم/ سال‌های هیجان و جوشش، کتاب سوم/ سال‌های آفرینش و کتاب چهارم/ سال‌های کامروایی.

کتاب جدال شک و ایمان در مورد وقایع ناگوار زندگی داستایفسکی است. مواردی مانند این‌که چه‌طور پدرش به دست دهقانان به قتل رسیده است، یا مصیبت‌های خودش قبل و بعد از تبعید در سیبری. صرع، قمار، فقر و بدهی‌های داستایفسکی. این کتاب که برای اولین بار در سال 1931 منتشر شد، رشد و پیشرفت متمرکز داستایفسکی و علل آن را دنبال می‌کند. از کودکی سخت و خلوت او تا اولین حضورش به عنوان جوششی ادبی. در طول سال‌های درد و رنج، تا بلوغ او .تا هنرمند شدن او و فرجام نهایی به عنوان یک میهن‌پرست روسی.

کتاب جدال شک و ایمان حدود پنجاه سال پس از مرگ داستایفسکی نوشته شده است، زمانی که مواد لازم برای مطالعه‌ی کامل در دسترس قرار گرفت، مطالعه‌ی کلاسیک کار نشان‌دهنده‌ی رویکردی به زندگی و نبوغ داستایفسکی است که تحت‌تأثیر نگرانی‌های اواسط قرن بیستم است. این رفتار داستایفسکی با داشتن دید روشنگرانه بر روی هر یک از رمان‌های عالی او و دقت به زیبایی سبک آن، مقدمه ای کامل برای انسان است، چه به عنوان یک رمان‌نویس و چه به عنوان یک انسان.

نیچه می‌گوید: «آن کس که با هیولاها پنجه در می‌افکند، باید به‌هوش باشد که مبادا خود هیولا شود، و آن‌گاه که زمانی دراز چشم به مغاک می‌دوزی، مَغاک نیز چشم به روی روحت می‌گشاید.»

در زندان اومسک، داستایفسکی چهار سال با رانده‌شدگانی زیست که از قراردادها و رسوم اجتماعی عادی معاف بودند. موجوداتی که به هستی حیوانی بازگشته بودند. او به مغاکی چشم دوخته بود که در آن عنصر خام شهوت مجرد بشری می‌جوشید و مغاک داخل در روح او می‌شد. او شاید خود هنگامی که پا به زندان گذاشت انسانی غیرعادی بود. در آن‌جا او آموخت که خود را با جهانی غیرعادی وفق دهد، و هنگامی که سر برآورد نگاه کج و معوجش نمی‌توانست به کانونی دیگر دوخته شود.

انسان‌های عادی در رمان‌های داستایفسکی همان‌قدر نادرند که در محوطه‌ی زندان. جهان او جهان جنایتکاران و قدیسان، هیولاهای رذیلت یا فضیلت بود. داستایفسکی سی و سه ساله بود که آهنگر زندان غل و زنجیر از پایش گشود تا بار دیگر قدم به جهان انسان‌های آزاد بگذارد، اما این جهانی بود که به‌واسطه‌ی دوره‌ای که او از سر گذرانده بود برای همیشه چهره عوض کرده بود. سال‌های رشد به پایان رسیده بود، اما هنوز سال‌های طولانی تب و هیجان باید طی می‌شد تا سرانجام نبوغ وی بیان هنری‌اش را درباره‌ی مسائل خیر و شر که روحش را در سایه‌ی تاریک زندان می‌خوردند پیدا کند.

کتاب جدال شک و ایمان نوشته‌ی ادوارد هَلِت‌ کار با ترجمه‌ی خشایار دیهیمی در نشر فرهنگ نو (با همکاری نشر آسیم) منتشر شده است.

_ سطرهایی از کتاب:

نام و نسب خانواده‌ی داستایفسکی برگرفته از نام دهکده‌ی کوچک داستایوو است که جایی در میان مرداب‌های پینسک است. این ناحیه ملال‌آورترین گوشه‌ی کشور در سراسر غرب روسیه و از نظر نژادی رنگارنگ‌ترین نواحی است که در آن لهستانی‌ها، لیتوانی‌ها، روس‌های سفید، و یهیودیان آن‌چنان مغشوش درهم آمیخته‌اند که تفکیک‌شان از یک‌دیگر ممکن نیست. منشا نژادی خانواده‌ی داستایفسکی همچنان محل حدس و گمان است. برای خرید اینترنتی کتاب از بنوبوک استفاده کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *